کد مطلب:130006 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

خطبه ی امام زین العابدین
سید ابن طاووس به نقل از بشیر گوید: امام سجاد (ع) كه داخل خیمه بود، در حالی كه دستمالی در دست داشت و اشكش را با آن پاك می كرد، بیرون آمد، یكی از خادمان نیز


با یك كرسی بیرون آمد و آن را گذاشت تا امام بنشیند. حضرت بی اختیار اشك می ریخت و صدای شیون و زاری مردم بلند شد. زنان و كنیزان نوحه سر می دادند و مردم از همه سو به او تسلیت می گفتند. جایگاه یكپارچه شیون شد. امام سجاد (ع) با دست اشاره كرد و از مردم خواست كه ساكت باشند. مردم بلافاصله ساكت شدند و حضرت خطاب به آنان چنین فرمود: [1] .

الحمد لله رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالك یوم الدین، سپاس خدایی را كه پروردگار عالمیان است، خدایی كه دور است و در آسمانها جای اوست و نزدیك است و نجواها را می شنود. او را می ستایم بر فجایع بزرگ روزگار و دردناك ترین مصایب؛ مصایبی كه اشكها را جاری می سازد؛ سینه ها را تنگ می گرداند و بر آنها سنگینی می كند و جان مردم را می ستاند. ای مردم! خدای بزرگ ما را به مصیبتهایی بزرگ گرفتار ساخت و در اسلام شكافی بزرگ افتاد. ابا عبدالله (ع) و خاندانش كشته شدند و زن و فرزندش به اسارت رفتند و سرش را بر سر نیزه میان شهرها گرداندند. آیا كدامین ماتم به پای این ماتم می رسد؟

ای مردم! كدام یك از شما پس از كشته شدن حسین (ع) می تواند شادمانی كند؟ یا كدامین چشمی می تواند از ریختن اشك خودداری ورزد؟ آسمان های هفتگانه، امواج دریاها، ستون های آسمان، جای جای این زمین پهناور، شاخه های درختان، ماهیان ته دریا، فرشتگان نزدیك خدا و همه اهل آسمان ها بر او گریستند. كدام قلبی است كه در قتل او نشكند، یا كدام سینه ای است كه در ماتم او ننالد، یا كدام گوشی است كه خبر این شكاف افتاده در اسلام را بشنود و كر نشود؟

ای مردم! ما را از شهرها راندند و در بیابانها آواره كردند، چنان كه گویی ما فرزندان ترك و كابلیم، بی آنكه جرمی مرتكب شده باشیم و یا كاری زشت از ما سر زده باشد، و


یا شكافی در اسلام افكنده باشیم. پیشینیان ما از چنین اموری به دور بودند و این چیزی جز یك بهتان نیست.

به خدا سوگند، اگر پیامبر (ص) به جای اینكه این مردم را به دوستی ما سفارش كند به جنگ با ما تشویق می كرد، رفتارشان زشت تر از این نبود: انا لله و انا الیه راجعون، از این مصیبت بزرگ و دردناك و سنگین و تلخ. ما مزد و پاداش مصیبتهایی را كه دیده ایم از خداوند می خواهیم، «و او پیروزمند و انتقام گیرنده است». [2] .

آن گاه حضرت برخاست و رفت تا وارد مدینه شود. [3] .

درنگ و ملاحظه

این خطابه با آن كه كوتاه است امور مهمی را در بردارد كه برخی از آنها را یادآور می شویم.

1. تأكید بر حمد و ثنای مستمر الهی در همه حالت ها و همه شرایط.

2. بیان آنچه در جهان هستی روی داده است و این كه دریاها، آسمانها، زمین، درختان، ماهیان، فرشتگان، و اهل آسمان ها و آسمان های جهان بر امام حسین (ع) گریستند و آنچه روی داده مصیبتی بزرگ، دردناك، فاجعه آمیز، تلخ و اسفناك بوده است.

3. بیان عمق فاجعه ای كه مرتكب شده اند، به طوری كه امكان انجام زشت تر از آن وجود ندارد و در تاریخ بی سابقه است. به طوری كه اگر - به فرض - پیامبر (ص) هم انجام چنین كاری را به آنان سفارش می كرد چیزی بر آنچه نسبت به آنان انجام دادند نمی افزودند. علامه بحرالعلوم با اشاره به همین مطلب گفته است: اگر به ایشان فرمان داده می شد كه دشمنی بورزند و همه تلاش خود را هم به كار می بستند، كاری بیش از این نمی كردند. [4] .

4. بیدار كردن و توجیه مردم مبنی بر لزوم موضع گیری در این زمینه، آن جا كه می فرماید:


كدام قلبی است كه در قتل او نشكند و یا كدام سینه ای است كه در ماتم او ننالد و یا كدام گوشی است كه خبر این شكاف افتاده در اسلام را بشنود و كر نشود.


[1] ابن نما گويد: پس به در چادر بازگشتم و ديدم كه امام (ع) بيرون آمده و دستمالي به دست دارد و اشكش را با آن پاك مي كند، خادمش با او بود و كرسي را كه همراه داشت گذاشت و امام (ع) نشست. سوز و گداز بر حضرت چيره و مردم به او تسليت مي گفتند. حضرت با دست اشاره كرد كه ساكت باشند و آنان بلافاصله سكوت اختيار كردند... (مثيرالاحزان، ص 113).

[2] الملهوف، ص 228؛ مثيرالاحزان، ص 113؛ ينابيع المودة، ج 3، ص 93 با اندكي اختلاف.

[3] ينابيع المودة، ج 3، ص 93.

[4] عبرات المصطفين، ج 2، ص 359.